"It was so gorgeous it almost felt like sadness."B.Y

11/26/10

یادم رفت چی می خواستم بگم


فاصله بگیر
اگر همینطور منتظر باشی که من حرف بزنم
و هیچ حرفی نزنی
ممکنه تا اخر تموم حرفهایی که می خواستم بزنم را فراموش کنم




یک عمره دارن گولتون می زنند که دیوار نازکه


از 24 ساعت روز 25 ساعتش را با خودم تنها هستم
با خودم تصمیماتم فکرهام خیال بافی هام
چه وقتی درس می خونم چه وقت کلاس رفتن





و معتقد هستم که مزخرفترین قسمت زندگی تحمل کردن خودت هست





والا

11/25/10

باشه


تو خوبی

سر کلاس ادبیات
هروقت به شعرهای عارفانه و عاشقانه برمی خوریم

خصوصا اون بیتهایی که در مورد تقابل عقل و عشق
و نفهمی عاقلان در برابر عشق
و این موضوع که ادمها بدون عشق هیچ هستند
و از این نوع پیام ها هست

اون یک اه طولانی می کشه و
به من نگاه می کنه


یعنی می خواد چی را به من ثابت کنه؟هان؟





احمق


والا


داشتم فکر می کردم 17سال دیگه من مطمئنن نمی خوام به 17سال قبلم فکر کنم
اما الان مشکلی ندارم با فکر کردن به 17 سال قبلم



زیادی خوشحالم فکر کنم
F*ck U



So simple,so easy...






:D

11/21/10

می دونی شین؟
یک مردی هست
که خوب...هست
هیچ ارتباطی با من نداره
من فقط می دونم هستش
و همیشه اونجا نشسته

ادم نباید از سایه ی خودش بترسه
حتی اگر ساعت 8ونیم تنها از توی کوچه ی نارنجی رنگ برگردی خونه
و به جای 1سایه 4تا 5تا سایه داشته باشی



بابا اعتقاد داره به خاطر فیلم های ترسناکی که من نمی بینم
هروقت سایه ام چندتا می شه از جا می پرم و دچار ترس و استرس می شوم


همیشه ترس از اینکه
یک چیزی هست فراتر از اون چیزی که واقعا هست و اون چیزی که من می بینم و لمس می کنم
وجود داره
Toulouse Lautrec


Botticelli
Mihaly Zichy

چند نوع فیگور برهنه می تونیم داشته باشیم

مال ز که علاوه بر صحنه های پرشکوه مجالس رقص
97درصد طراحی هایی که ازش باقی مونده اند اروتیک هستند

بعد ل هست که اون هم از روسپی ها و کاباره ها کار می کرده
و صحنه های بعضا جنسی
اما من فکر می کنم فیگورهایش سرد و خشن و پر از تنفر و کینه هستند
به نظر می رسه ل عزیز همه چیز را با یک پوزخند نگاه می کرده
و به همه چیز تف می انداخته

و فیگورهای برهنه ی اوج رنساس و همون اطراف رنسانس
که مظهر کمال و زیبایی بوده اند مثل کار ب

کلی نمونه های مختلف هست
از استفاده از بدن برهنه , زن خصوصا

از فیگورهای پر از تشنج لوسین فروید تا فیگورهای صاف و یخی بالتهاوس
و فیگورهای انتزاعی د کونیگ


انوقت خیلی ها مثل چند از بچه هایی که رشته ی نقاشی می خونند
می گویند که برهنگی تحریک امیز هست
شاید کاری مثل کار ز تحریک امیز باشه
مثل نگاه کردن به یک عکس پور.ن

اما اخرش اگر خوب توجه کنی
برهنگی وجود نداره
یک چیز بیشتری هست


پ.ن:نمی دونم چرا یکهو در این مورد نوشتم..موضوع جالبی هست
:دی



11/17/10

خب
اون برگشت به من گفت همه ی ما که مثل تو بی کار نیستیم
توی خونه ول بگردیم

ما مدرسه می رویم و در نتیجه هر روز تعطیلی یک موهبت هست برای درس خوندن




تازگی ها همه یکجورهای زیادی خوشمزه شده اند


:((((
بلاخره فهمیدم داستان لیدی شالوت چی هست
یک افسانه ی قدیمی انگلیسی هست
به دوران حکومت پادشاه افسانه ای ارثردر انگلستان و
مرلین جادوگر برمی گرده
کاملوت یک شهر مهم توی افسانه های بریتانیایی هست که ارثر در اونجا حکومت می کرد
و رودی داشته که در سرچشمه ی این رود قلعه ای بوده که زنی به نام لیدی شالوت اونجا زندگی می کرده

این بانو حق نداشته از قلعه خارج بشه یا بیرون از قلعه را تماشا بکنه
چون نفرین شده بوده و می مرده
فقط یک اینه داشته که از توی اون دنیا و همچنین کاملوت را تماشا می کرده


و شوالیه ای به نام سیر لانزلوت که از قهرمانان بزرگ اون دوره هست
در کاملوت بوده
و روزی از کنار قلعه ی لیدی شالوت با همراهانش رد می شده
که بانو از دیدن تصویر سیر در اینه عاشق اون می شه
و بدون هیچ فکری سر از پنجره بیرون می یاره تا مرد را تماشا کنه
و همون موقع اینه می شکنه و نفرینی بر بانو گسترده می شه(؟!)و بانو یک قایق درست می کنه
که نام خودش را بر روی اون کنده بوده
و در رودخانه ی کاملوت به اب می اندازه و به سمت کاملوت حرکت می کنه
تا قبل از مرگش مردی را که عاشقش شده ببینه
و در راه می میره
جسدش به قصر کاملوت می رسه همه ی بانوان و شوالیه ها اونجا جمع بودند

و سیر لانزلوت هم فقط

"Who is this? And what is here?"

And in the lighted palace near
Died the sound of royal cheer;
And they crossed themselves for fear,
All the Knights at Camelot;
But Lancelot mused a little space
He said, "She has a lovely face;
God in his mercy lend her grace,
The Lady of Shalott."
جالب و غمناک بود مخصوصا وقتی شعرش را با صدای لورنا...بشنوی(نمی دونم چرا فامیلش یادم نیست)به هر حال من فکر می کنم
اخرش خیلی خشک بود خصوصا حرف مردی که
یکجورهایی دلیل مرگ لیدی شالوت بود

به هر حال

:(

11/12/10

اینکه حرف زدن ادم یک طرفه باشه و کسی جواب نده
یا در مقابل حرفی نزنه مطلقا هیچ حرفی
و از خودش و ماجراهای خودش تعریف نکنه

واقعا کسل کننده هست

در تعجبم از اونها




I'm bored,...

من فقط تبلیغ یک دقیق ای فیلم

The Ring

را توی فاکس مووی دیدم

اما تاثیر بدی داشت
از داخل چاه قهرمان فیلم را نشون می داد که سعی می کرد خودش را بیرون بیاره
و از پشتش اون دختر با موهای بلند می خزید و می اومد
اهنگ تاثیر گذار هم گذاشته بود
قهرمان فیلم در اخرین لحظه خودش را بیرون کشید
و توی جنگلی که اون چاه قرار داشت جلو رفت تا به یک دره روبه دریا رسید
و اونجا خودش را پرت کرد پایین
یکجور با احساس خستگی

من که کلا نه فیلم را اجازه داشتم ببینم نه موضوعش را می دونم
ولی صحنه ی عجیبی بود
وقتی فکر می کردی نجات پیدا کرده خودش خودش را نابود می کرد


هوم

می دونی شین؟
بامزه بود



فکر ش را بکن
کلی نویسنده هست که ادامه ی غرور و تعصب را نوشته اند
و معلوم هست که علاقه ی زیادی به اقای دارسی داشته اند
مثلا خواهر کوچک اقای دارسی ,خاطرات اقای دارسی ,رقص با اقای دارسی, کریسمس با اقای دارسی
دخترهای اقای دارسی


موضوع این نیست که ارزش کار نویسنده را پایین اوردند یا حق نداشتند توی اثر ادبی کسی دست ببرند
اما اخر خیلی لوس می شه که داستانهای استین را ادامه بدی
کم کم اقای دارسی خسته کننده می شه

اینجوری دیگه اقای دارسی اقای دارسی باقی نمی مونه


مثل این می مونه که جی کی رولینگ تصمیم بگیره کتاب 8هری پاتررا بنویسه
و زندگی خانوادگی هری در 19 سال بعد از پیروی اش را تعریف کنه



پوف

11/10/10

می دونی شین؟
بعضی ها از دور داد می زنند که خرده شیشه دارند


اونهایی که خرده شیشه ندارند ادم را بیشتر دستپاچه می کنند

نمی تونی پیش بینی بکنی



تموم بعدازظهر به جای اینکه خلاقیت نمایشی بخونیم
در مورد عشق و هری پاترو پسرها و بچه های مدرسه حرف زدیم




فاجعه بود

11/7/10

خوب ,شین!؟

بهتره دست به کار بشویم


الویت ها: 1.قبولی کنکور با رتبه ی دقیقا44
2.بعد از یک ترم دانشگاه توی ایران ول کردن و رفتن
3.خوندن 15مین کتاب پل استر
4.فهمیدن کتاب هایی(موضوعاتی) که نفهمیدم
5.خلاص شدن از دست خودم
6.هومم....گفتن اینکه می خوام بروم بهشت خنده داره؟






پ.ن:اوه..ببین شین من هنوز بی اعتقاد به خدا هستم..هیچ تحولی اتفاق نیافتاده

:D

11/5/10

اقای طراحی ... پر!؟







اخرش همه چیز تموم می شه
بدون اینکه مهم باشه که برای تو اهمیتی داره





پ.ن:این عکس را من نگرفتم شین..باید از دوستانی فیس بوکی تشکر کرد