"It was so gorgeous it almost felt like sadness."B.Y

7/19/21

 ماجرای میوه فروش

 و کیسه های پارچه ای

 Do not 

Pity yourselves

you just expect 

Things to happened 

And when they don't

A tragedy

Is recited in four hundred verses

And nothing more 




وقتی 

جویده جویده اطلاعات جمع می کنی

در نهایت تصورت از ایرانشهر

تنها یک تصویر نژادی می شود

 تکه پاره

و همراه با خشم و نفرت

  شاید واقعا بهتر است

که تجزیه بشود

همه شان بروند به جایی بپیوندند

که به نظرشان نزدیک تر از لحاظ قومی است

در نهایت ایا احساس تعلق خواهند داشت؟ 

 میل عجیب به خالص بودن

اصیل بودن

خون پاک 

 و تاریخ مبهم

اما همیشه

اولین

بهترین

برترین

بزرگترین

از لحظه های روشنگر زندگی می توان

به زمانی اشاره کرد

 که بعد از کلی به خیال خودت حرف حق و حسابی زدن

دفاع کردن از فلان چیز و بهمان چیز

درس دادن و آگاهی بخشیدن

می گوید شاید این مسائل برای تو اهمیت

داشته باشد اما برای من ندارد 



P.s: you can not make people see what you think you are seeing