"It was so gorgeous it almost felt like sadness."B.Y

8/28/11




می دونی شین؟




دلم برای روزهایی که با هم هستیم تنگ می شه









پ.ن:خودمون را خیلی رمانتیک و کلاسیک فرض کردم ؟نه؟...:دی



U dont want to be that girl;define in only 25 words?hah?

being just A Girl is not enough...

8/22/11


گفت تو تا حالا لذت بوسیده شدن از طرف یک مرد را تجربه کردی؟

گفتم اگر تجربه کرده باشم هم لذتش را با تو در میان نمی گذارم




این دخترها....که ادای روشنفکرها را درمی اورند
سیگار می کشند..عینک می زنند و با کتاب رزه می روند
فاجعه ای هستند...مسلم



والا

8/18/11


I was there,hoping everything would last forever...


یادت باشه
..قول بده به یادت می سپاری
که با هم رفتیم اونجا
رسیدیم به اونجا
جایی که دیگه راهی برای رفتن نمونده بود
یک عالم کتاب های نخونده هست



باید بیشتر از این صبر کنم


:):

اقای طراحی همچنان لبخند می زنه
می گه چه روسری خوشرنگی سرت کردی
کارها را نگاه می کنه
سر تکون می ده که جدیدا صبور تر شدی در مورد کارها


پسره می پرسه:خیلی تنها بودید انگار؟
شونه بالا می اندازم
اقای طراحی سر تکون می ده



انتخاب اولم می زنم مرمت اثار
بعد باستان شناسی


خسته ام

دلم می خواد گم و گور بشم
ترجیحا در بیابان



8/12/11


من را همیشه می تونی اونجا پیدا کنی
فکر می کنم هنوز سر کوچه ایستادم
یک پا به دیوار تکیه دادم
دست به سینه
به ادمها نگاه می کنم
و به اون که طرف دیگه ی کوچه ایستاده
تا با پسر حرف بزنه



من منتظرم




فکر کنم هنوز اونجام

8/5/11

اره اره
فکر کنم دلم می خواد که دانشگاه مورد نظر قبول بشم






احمقم
:((((((((((((