"It was so gorgeous it almost felt like sadness."B.Y

1/14/12

شعرهای امیلی دیکنسون می خونم
و برادران کارامازوف داستایوفسکی را برای دومین بار
روزی 4تا کیوی می خورم
 به ناخن هام لاک صورتی می زنم
دختر ملیحی می شوم
 سر نقاشی کردن عزا می گیرم
معتاد پاستیل می شوم
در کاشانه قهقه های بلند می زنم
که خجالت زده می شوم
نگران جنگ و تحریم
و فشار اقتصادی می شوم



ومطمئنم که دنیا  سفید نیست
باد نیست برف هم نیست حتی برف گرم
هیچ جنبنده ای نیست


هیچ موجود زنده ای



2 comments:

shin said...

نه سفید نیست....نیست ...نیست

اما قهقه های بلند تو و لاک صورتیت رو خوش است

:*

wall said...

:*